تصویر هدر بخش پست‌ها

کافه ی دوستیابی

این وبلاگ دوستی های جدید می ساز

داستان 📗

| هستی

سلام دوستان گلم خوبید 🌸

روزی روزگاری در روستا مردی سه تا حیوان خانگی داشت . 🐄 گاو مرغ 🐔

گوسفند 🐑  روزی زن موشی دید برای همین تله موش گذاشته موش به گاو مرغ 🐔 گوسفند 🐑 خواهش کرد که کمک ش کنند اما آنها گفت به ما ربطی  ندارد در هنگام شب زن صدای شنید بلند شد و به سمت تله موش رفت ولی در تله موش یک مار 🐍 بود مار پای زن را  نیش زد و زن بیمار شد بیماری زن خیلی طول کشید برای همین مرد مرغ را گشت تا زن نیرو بگیرد مهمان های زیادی به دیدن زن آمدن برای همین مرد گوسفند 🐑 را کشت وقتی هم زن خوب شد مرد گاو را گشت تا جشن بر پا کند نتیجه ،🤔 اگر همان روز به حرف موش گوش 👂 می گردنند این اتفاقات نمی افتاد