تصویر هدر بخش پست‌ها

کافه ی دوستیابی

این وبلاگ دوستی های جدید می ساز

داستان 📗

| هستی

داستان دوست داری 📗

روزی پادشاه به چهار وزیر خود دستور داد که میوه جمع کنند وزیر اول سنگ جمع کرد وزیر دوم علف وزیر سوم میوه خراب و وزیر چهار م میوه ی سالم جمع کرد پادشاه گفت که هر چهار وزیر را دستگیر

گنبد به مدت یک ماه